cafe avantgarde

هیاهوی کرم های شهر...

cafe avantgarde

هیاهوی کرم های شهر...

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است



غرق می شوم در افکاری که در سرم بود و سکس که سه نقش را در سرم رنگ و بو می داد. یکی تو و دیگری من و سومی را هرگز نفهمیدم چیست و همیشه گریزان بود از معنا یافتن و فلسفه شدن و رنگ و بو یافتن .

و اینکه نشد آن را کشف کنم همیشه درد بود . درد در تنم رسوخ کرد و سرطانی شد که که امروز از نوک انگشتانم به این کاغذ های مسموم بچکد و هر چه این درد ها را بخوانند باز هم اندکی از حجم این دردها کاسته نشود و این سهم بزرگی از تمام فرداهایی است که با اینکه نیامده اند اما تجربه اش کرده ام.

دیگر هیچ پستان خوش تراشی مرا به آن کوچه هایی که در شانزده سالگی به دیوار های کثیفش غرق در رویا تکیه می دادم نخواهد برد.

در بهترین حالت من فقط دو پا دارم اما این داستان سه فاعل دارد.اگر هر کدام از پاهایم  مرا به یک سمت ماجرا ببرد باز هم من در این میان معلق می مانم در فضایی که دائما مرا یادآور می شود که نمی دانم در تاریکی های این ماجرا چه می گذرد و چگونه شد که از نوجوانی به بعد در جست و جوی تمام این چیزها روح رنجورم رنجورتر و روزگار تار شد و حسرت روحم را می جود که چرا عمر و جانم پوک شد .

 

"علی قطره"

16 خرداد 94

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۳
ali g.sam